سلام فینگلی مامان ............
مامی جون اومدم بخاطر دعای که برای بابای کردی ازت تشکر کنم و هم اینکه بهت خبر بدم خدا رو شکر تا حدودی مشکلاتش حل شد
دعا کن بقیشم به یاری خدا حل شه
مامان خیلی دلم برات تنگه الان تنهای اینجا نشستم حوصله ام سر میره کاش بودی صدای گریه و خندتو میشنیدم میگم گریه چون مامانت خیلی شیطونه همینجور اذیتت میکنه تا تو گریه کنی اونوقت میگرمت تو اغوشم و نوازشت میکنم البته اگه بابای بدونه دعوات کردم حتما منو میزنه
دلم برات تنگیده بدجوری امروز مامانم زنگ زد میگه بیا بریم دکتر اونجا دکتراش خوب نیستن منم گفتم با شوشو میام ولی شوشو فعلا نمیتونه بیاد تا عید گفتش چه خبره مگه دو سال نبینیمتون خودت اردیبهشت بیا اصلانم نمیخواد بری خونه خودتون بیا پیش خودم یه مدت بمون بعدش اگه خواستی برگرد کویت
ولی مامانی از تو که پنهون نیست بنا به دلایلی دوست ندارم برم اول اینکه منو بابای باید کنار هم باشیم که تو بیای
دوم اینکه کلاس زبانم تموم نیست و دوست دارم تمامش کنم
سوم اینکه بدون بابای چجوری برم دکتر خودت که میدونی باید برم شیراز اونوقت باید با مامانم برم و شاید خواهرای شوهر شک کنند که چرا این با مامانش داره میره 4 تا عمه فضول داری البته خوبنا ولی بعضی وقتا سیماشون قاطی میکنه
که من زیاد به دل نمیگریم
خب من برم به کارام برسم درسمو بخونم تو هم کم کم کوله بارتو جمع کن از اسمونا بیا پایین اگه این ماه نیومدی دیگه مامانی خیلی عصبانی میشه و ممکنه بازم دعوات کنه
بای خوشگلکم .بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون مسیحا جون شما لطف داری
پاسخ:وای ممنونم سفیدبرفی چقدر مهربونی
به امید خدا نی نیت زود زود میاد تودلت.پاسخ:ممنون عزیز م خدا از دهنت بشنوه :)
موضوع وبت دسم نیومد تا بعد بخونم بیشتر.
اینارو واسه مادرت نوشتی؟ اگه اره چرا face 2 face به خودش نمیگی؟
راستی با اهنگ وبت هم حال کردم
فعلا
پاسخ:پس بشین تا اخر بخون